قرار بود صبونه بهم شیر عسل دارچین بده
بعد نشد
بعد من رفتم خونه
بعد زنگ زد که شب بریم فلان جا
بعد رفتیم
بعد هی راه رفتیم
بعد یه جا نشستیم
بعد از تو کوله اش فلاکسشو دراورد
شیرعسل دارچین آورده بود
بعد خوردیم
بعد برگشتم
.
.
وقتی میخواد دستمو بگیره سر انگشتاشو نزدیک دستم میکنه، بعد نوبت منه که دستشو محکم بگیرم
انقد اون لحظه ی نزدیک شدن رو دوست دارم :)
درباره این سایت